سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  کبوتر حرم[67]
 

انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین ... سلام؛ *مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم* ای خوش آن روز که پرواز کنم تا در دوست*** به هوای سر کویش پرو بالی بزنم* ...اطلاعات بیشتر درباره من: http://www.cloob.com/browse.php?id=661689

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 1244990
کل یادداشتها ها : 136

   موسیقی

نوشته شده در تاریخ 86/3/31 ساعت 6:48 ص توسط کبوتر حرم


به نامت و به یادت یا الله

با سلام و احترام به شما دوست عزیز

و سلامی مخصوص هم به شهید مصطفی چمران
اگه این مطلب کمی طولانی هست ببخشید ولی خواهش می کنم بخونید و حتما نظرتون رو اعلام کنید 
لطفا اول از همه یه نگاه به معنی آیه 32 سوره نور بندازید


یه مدته که بحث ازدواج موقت و این حرفا خیلی زیاد شده ولی به نظر من به جای استفاده از ازدواج موقت که حکم چاقو رو داره یعنی هم می شه باهاش عمل کرد و جون یکی رو نجات داد و هم می تونه شکم یکی را پاره کنه و اون رو بکشه ؛ می تونن به سراغ این طرح برن ؛ گرچه مطمئنا بسیاری از خانواده ها مخصوصا خانواده های دختران به هیچ عنوان زیر بار این طرح نمی رن .
( البته ناگفته نمونه که حکم خدا همیشه درسته ولی اشتباهات بشر همیشه دردسر ساز میشه)

و همچنین که طرح زیر رو من برای اونایی می دم که نیاز به ازدواج دارن و برای بر طرف شدن این نیازشون ، می خوان به سراغ ازدواج موقت برن و یا از طریق دوستی با جنس مخالف ، این نیازشون رو بر طرف کنن
یادمه خرداد 83 داخل دانشگاه یزد همایشی بود به نام عشق و دل که سخنران اون حاج آقا نقویان بودن
حاج آقا گفتن که :
آهاااااای کسایی که دارید با دوستی های الکی ، صبر می کنید تا شرایط ازدواجتون فراهم بشه
اگه واقعا پی هوس هستید که هیچی ولی اگه واقعا به هم علاقه دارید من این طرح رو بهتون می دم و حتی حاضرم تا با خانواده هاتون صحبت کنم

و این جور گفتن :

آقا پسر ، شما تا دو سه سال آینده می خوای درس بخونی یا نه ؟

خانم دختر ، شما چطور ؟
شما مگه نمی خواین تا چند سال دیگه و قبل از ازدواج تنها باشید و حسرت بخورید ؟
در این مدت آیا کسی غیر از خانواده هاتون خرجتون رو می ده تا در اینجا ( شهر غریب ) درس بخونید ؟
خوب اگه واقعا می دونید که به سنی رسیدید که نیاز به ازدواج دارید و با مشورت خانواده شخص مورد نظرتون رو پیدا کردید
خوب با هم ازدواج کنید و در این مدت در کنار هم باشید و خرج هر کس رو هم مثل قبل خانواده اش می ده و هر وقت که دستتون توی جیب خودتون رفت ، اون وقت مستقل بشید و برید پی خونه و زندگیتون     
( البته به شرطی که واقعا پسر کاری باشه و بعد از درسش بره دنبال کار و نخواد هی دختر خانم رو روی زمین بکشه و هی امروز و فردا کنه ) ...

آره ، اگه این همه رسم و رسوم غلطی که داخل خانواده ها و جامعه رواج داره ، زمین گذاشته بشه ؛ مسئله ازدواج جوون ها هم حل می شه و دیگه نیازی به ازدواج موقت نیست


اولش همش گیر می دادم به دولت که اون باید این کار ها رو انجام بده ولی بعدش که بیشتر فکر کردم ، دیدم که درسته که دولت نقش خیلی مهمی در این طرح داره ولی آخه جامعه از امثال من تشکلیل می شه

اگه منه پسر بگم که آقا من با یه جهیزیه خیلی خیلی ساده راضی هستم و دیگه توقعی ندارم ( ساده ترین و کمترین وسائل برای شروع زندگی )

و اگه دختر خانم بگه من هم با جهیزیه کم راضی هستم و مشکلی ندارم ( به خدا مهریه سنگین باعث تداوم زندگی نمی شه ، چون اگه بخواد از طرف مهریه فشار بیاره و پسره هم نامرد باشه ، می تونه بلایی به سر دختر خانم بیاره که بگه: مهرم حلال جونم آزاد)
وقتی که قبول کنن که ازدواج رو برای خودشون انجام بدن نه برای مردم و حرفاشون  ( که حتی اگه با بهترین وضع هم عروسی بگیری مطمئنا اونایی که باید حرف در بیارن ، میارن)
و کاری به این حرف ها نداشته باشی و با یه عروسی ساده و یا با یه ماه عسل و ... دست همسرت رو بگیری و بری پی زندگیت ( مثل پسر شهید کاظمی که تو تلویزیون نشون داد _ توی بهشت زهرا کنار قبر پدر شهیدش )
 و حتی اگه عروسی نگیری دیگه اول زندگیت رو با هزار گناهی که توی بیشتر عروسی ها هست شروع نمی کنی ( نه فقط بزن و برقص ، هزارتا اسرافی که می شه و غیره و غیره )
آخه یکی نسیت به فلانی بگه بابا تو آخر پولدار ولی آخه  تو که اینجوری عروسی می گیری نمی گی داری توقع جامعه را بالا می بری و پس فردا اونی که نداره باید خجالت بکشه ؟
آخه مگه نمی شه توی یک خونه ساده و اتاق اول زندگی رو شروع کرد تا بعدش کم کم زندگیت ساخته بشه ؟
چرا ازدواج های امروزی انقدر سست هست و آمار طلاق این قدر بالاست ؟
چرا توی خیلی از خانواده ها با وجود پول و امکانات انقدر اختلافه ؟
چرا فقط دم از دوست داشتن حضرت علی (ع) و حضرت زهرا(س) می زنیم و دیگه موقع زندگی کردن از الگوهاشون استفاده نمی کنیم ؟
چرا به خاطر بالا رفتن سن ازدواج ، فساد توی جامعه باید اینجوری باشه ؟
می گید اگه سن ازدواج بیاد پایین آمار طلاق می ره بالا ؟خوب راست میگید !!

اگه ازدواج تو سن پایین باشه و جوونا نخوان از تجربیات دیگرون استفاده کنن خوب معلومه که به طلاق کشیده می شه

اگه فقط  پی احساسات و عشق برن خوب معلومه

اگه آمادگی روحی و جسمی  برای ازدواج نداشته باشن

و اگه ...
ولی اگه پا روی رسم های غلط بگذارن و چشماشون رو درست باز کنن و از تجربیات و دیگرون هم استفاده کنن مطمئنا دیگه اینجوری نمی شه . ( البته نه اونقدر سن کم باشه که بخوان مامان بازی کنن )
خوب من هم خیلی ها رو دیدم که با وجود اینکه طرف 25 سالش بوده ( ک انهو یه بچه دو ساله ) ولی در عوض کسایی هم دیدم که با وجود اینکه 20-21 سال بیشتر نداشتن  ولی اندازه صد تا 25 ساله می فهمیدند .
خوب این بنده خدا گناهش چیه که انقدر زود درکش بالا رفته؟
البته بعضی از جوونا با ازدواج ساده و زندگی کردنی که خودشون زندگی رو با هم بسازن موافقن ولی امان از محبت های بی مورد پدر و مادر ها ...
بعضی ها نظرشون اینه که اول زندگی رو بسازن بعد بخوان بیان کنار هم و ازدواج کنن ؛ خوب این هم نظر محترمی هست
ولی وقت ازدواج شخصیت هر کدوم کاملا شکل گرفته و دیگه خیلی سخته بخواد تغییری در اون به وجود بیاد
ولی بعد از ازدواج، بعضی هاشون زندگی رو دست رنج و مال خودشون می بینن و هر وقت که کوچک ترین مشکل براشون پیش اومد ( به خاطر شکل گیری شخصیت که گفتم ) ،هر کدوم از زن و شوهر زندگیش رو بر می داره و می گن تو رو به خیر و مارو به سلامت .... ( همون جور که آمار طلاق در جامعه نشون می ده ، البته گفتم که بعضی هاشون ) ؛ ولی اگه اون زندگی رو با هم بسازن ( عشق و علاقه و صمیمیتی که داخلش ایجاد می شه ) فکر نمی کنم به همین زودی ها هم نیست و نابود بشه ، چون هر دو طرف سختی هاش رو با هم کشیدن و همدیگه رو در اون سهیم می دونن و همچنین اگه اشکالی در شخصیت شون باشه  راحت تر می تونن برطرفش کنن .

آره بعضی پسر ها ( و بعضی دخترها ) می گن من که هنوز درسم تمام نشده و سربازی هم که نرفتم و کار هم که ندارم و خونه و ماشین و ... هم که هیچ ، پس فعلا علی الحساب یه دوست  می گیرم و این مدت رو با اون می گذرونم تا ببینم بعد چی می شه
و نمی دونه با این کارش زندگی آیندش رو خراب می کنه و مخصوصا اثرات عاطفی که روی دختر می مونه چقدر در زندگی آینده اون اثر می گذاره و زندگیش رو خراب می کنه باور ندارید خوب از صد و هیجده بپرسید
 ولی نه از اون بهتر برید  ( گرچه کتاب های روانشناسی دینیمون صد شرف داره به خیلی از کتاب های غربی ولی نمی گم برید و نظر روانشاسان دینی استفاده کنید که بگید  ... ) ولی کتاب های محققان و روانشناسان غربی رو یه نگاه بندازید

تو رو خدا برید و زندگی ها رو نگاه کنید

مگه خیلی از قدیم تر ها ( نه اون دور دورا ، همینایی که یکی دو سه نسل قبل ما بودن ) با کمترین امکانات زندگیشون رو شروع نکردن ؟

آخه مگه خدا تو سوره نور آیه 32 نمی گه : بابا من خدا دارم بهتون می گم برید ازدواج کنید و از فقرش نترسید ، من بهتون کمک می کنم

چیه ؟؟؟ نعوذا بالله خدا هم دروغ گو هست ؟ خدا هم یه چی همینجوری گفت و فردا فراموش می کنه ؟

خدا مثل خیلی ها زیر حرفش می زنه؟؟

بابا چرا ما به اندازه یه دکتر و قرص به خدا اعتماد نداریم ؟

آره ؟
وای که نمی دونم

حتما می گید طرف عاشقه ، نه هنوز تو خماری هستم و عاشق نشدم

ولی کلی از بچه های دانشگاه رو می بینم که چه جور دارن آب می شن و جوونیشون الکی داره می گذره

فقط نوشتم که بیاین رسم های غلط جامعه رو کنار بگذاریم و ازدواج ها رو ساده برگذار کنیم

دست در دست هم نهیم به مهر *** میهن که هیچ هر دو جهان خویش را کنیم آباد

خواهش می کنن نظرتون رو بگید ؛ حتی اگه صد در صد مخالف من هستید

 

 با آرزوی موفقیت و پیروزی برای شما دوست عزیز

  التماس دعا * یا علی (ع) * خداپست و پناهتون 

 






نوشته شده در تاریخ 85/3/1 ساعت 10:51 ع توسط کبوتر حرم


پسرکی دو خط موازی روی تخته سیاه کشید ! خط اولی به دومی گفت: ما میتونیم زندگی خوبی داشته باشیم...! دومی قلبش تپید و لرزان گفت: بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد: دوخط موازی هیچگاه به هم نمی رسند و بچه ها نیز تکرار کردند...: دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند ،مگر اینکه ...یکی از آنها برای رسیدن به دیگری خود را بشکند



  



نوشته شده در تاریخ 85/2/4 ساعت 3:27 ع توسط کبوتر حرم


 

بسمه تعالی

حجاب هم برای راحتی و آسودگی بانوان است اگر اسلام برای زن حجاب آورده برای راحتی اوست نه سختی اش مشقت در بی حجابی و بد حجابی است .

زن در حجاب همچون غنچه است ،‌غنچه تا غنچه است در حجاب است و هیچ کس هوس چیدن آن را نمی کند .

زنان تا در حجابند همچون غنچه اند و هیچ کس دست طمع و تصرف به سمت آنها دراز نمی کند ، اما همین که این حجاب را کنار بگذارند مورد طمع دیگران قرار خواهند گرفت .

دخترم مگر شما جواهرات قیمتی خود را در پوشش قرار نمی دهید تا از دسترس نا اهلان دور بماند؟ چه گوهری گران تر وجود خود شماست؟چرا خود را ارزان در جلوی هر چشمی قرار می دهید ؟

مانتو و چادر و ... که بدن زن را می پوشاند در فتوای علماء بخصوص حضرت امام خمینی (ره) سه شرط دارد :(جنسش ــ رنگش ــ دوختش) جلب توجه نا محرم را نکند .

مانتو و مقنعه به طوری که برامدگی بدن زن را بپوشاند حجاب است ولی چادر حجاب برتر است ضمن اینکه چادر یک فرهنگ ایرانی است وباید ما به لباس وپوشش ایرانی خودافتخارکنیم .

 

 

دخترم ، زن بی حجاب همچون میوهء شاخه ای است که از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذر به سوی آن دست دراز می کند .

حجاب بهترین حافظ و حصاریست که زن را از خطر بیگانه حفظ می کند، بیانگر وقار و افتخار یک زن است . حجاب منشور والای آگاهی است حجاب سند اطاعت از فرمانده هستی است .

حجاب ، تجلی گاه و جلوه گاه اراده زن مصمم مسلمان است .

حجاب بوی خوش گل عفاف است .

حجاب تضمین تداوم زیبایی و شرافت است .

به رخسارت بیاموز که هر چیز ارزش دیدار و رؤیت را ندارد

به چشمانت بیاموز که تیر زهر آگین نگاه های شیطان را مهار نماید.

چشم پوشی از گناهان را سرمه کن که چشم هایت زیباتر گردند .

النگوی تواضع وگردنبند عفت وپاکدامنی رابه خودبیاویز عزیزخواهی شد.اگر مثل یوسف  زندان رابه اسارت تن ترجیح دهی.

 

           یاد کن ازآتش روزمعاد                    طره گیسو منه دردست باد

          خواهرم دیگر تو کودک نیستی           فاشترگویم عروسک نیستی

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 85/1/31 ساعت 9:43 ع توسط کبوتر حرم


سخنی در پرده از کتاب طلوع محمد«محمد سهیلی»

 

 

« به دختر خوب و پاکدلم؛ سهیلا »

 

 

دخترم! با تو سخن میگویم

گوش کن، با تو سخن میگویم :

زندگی در نگهم گلزاریست

و تو با قامت چون نیلوفر ـ

شاخه پر گل این گلزاری

من در اندام تو یک خرمن گل می بینم

گل گیسو ـ گل لبها ـ گل لبخند شباب

من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم

گل تقوا ـ

گل عفت ـ

گل صد رنگ امید

گل فردای بزرگ

گل دنیای سپید

***

میخرامی و تو را مینگرم

چشم تو آینه روشن دنیای منست

تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی

راست، چون شاخه سر سبز و برومند شدی

همچو پر غنچه درختی، همه لبخند شدی

دیده بگشای و در اندیشه گلچینان باش

همه گلچین گل امروزند

همه هستی سوزند

***

کس بفردای گل باغ نمیاندیشد

آنکه گرد همه گلها بهوس میچرخد ـ

بلبل عاشق نیست ـ

بلکه گلچین سیه کرداریست ـ

که سراسیمه دود در پی گلهای لطیف ـ

تا یکی لحظه بچنگ آرد و ریزد بر خاک

دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک

تو گل شادابی

به ره باد، مرو

غافل از باغ مشو

***

ای گل صد پر من!

با تو در پرده سخن میگویم :

گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ

گل پژمرده نخندد بر شاخ

کس نگیرد ز گل مرده سراغ

***

 دخترم! با تو سخن میگویم:

عشق دیدار تو بر گردن من زنجیریست

و تو چون قطعه الماس درشتی کمیاب

« گردن آویز » بر این زنجیری

تا نگهبان تو باشم ز « حرامی » هر شب

خواب بر دیده من هست حرام

بر خود از رنج به پیچم همه روز

دیده از خواب بپوشم همه شام

***

دخترم، گوهر من !

گوهرم، دختر من !

تو که تک گوهر دنیای منی

دل بلبخند « حرامی » مسپار

« دزد » را « دوست » مخوان

چشم امید بر ابلیس مدار

***

دیو خویان پلیدای که سلیمان رویند

همه گوهر شکنند

« دیو » کی ارزش گوهر داند ؟

نه خردمند بود ـ

آنکه اهریمن را ـ

از سر جهل، سلیمان خواند

***

دخترم ـ ای همه هستی من !

تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی

به ره باد مرو

تو گلی، دسته گل صد رنگی

پیش گلچین منشین

تو یکی گوهر تابنده بی مانندی

خویش را خوار مبین

***

آری ای دخترکم، ای به سراپا الماس

از « حرامی » بهراس

قیمت خودمشکن

قدر خود را بشناس

قدر خود را بشناس



  



نوشته شده در تاریخ 85/1/29 ساعت 2:35 ع توسط کبوتر حرم


بسمه تعالی

این مطالب را در وبلاگ حرف های جوانی دیدم  گفتم اگر شما هم می خواین بخونید  

 

مواردی که در زندگی زن و شوهر سبب اختلاف می شود

ویژگی های فردی که در امر زناشویی نقش منفی دارد.


  1. خسّت(خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است.
  2. عصبانیت: زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد. 
  3. دورویی: زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود. 
  4. دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.


  5. پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.  
  6. پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود. 
  7. لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد. 
  8. خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.


    معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.


  9. بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.


وجوهی از اختلاف های زناشویی تفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند. مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:



     


1. اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت. 


2. اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.  


3.اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.


4- اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.


5. اختلاف در میزان هوش: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.


6. اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.

 

 

 



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ